۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

چیست این آسمان ... !

.
.
.
.
بهانه ی افتادن ستارگانم از آسمان تویی ....

بهانه ی افتادن ستارگانت از آسمان اوست ....

بهانه ی افتادن ستارگان او از آسمان کسی دیگر است ...

بهانه ی افتادن ستارگان کسی دیگر , کس دیگری است ...
.
.
.
.
طبقات آسمان بسیار زیاد است ...
.
.
.
.
.
.
.
می دانی ستارگان فقط برای تو از آسمان می افتند ...
پس صاحب این ستارگان تویی ... نه من ...

این ستارگان فقط وقتی لبخند میزنند که تو بزنی ...

و من برای لبخند زدنت هر کاری خواهم کرد ...

حتی اگر از من بخواهی جای آسمانم را با آسمانش عوض کنم ...


88.6.22
ستاره ای کم نور


۷ نظر:

  1. احساس می کنم تو آسمونم گم شدم، ستاره ام کو؟!
    .
    .
    .
    آره راس می گی، ستاره ام اينجائه، فقط بايد چشامو باز کنم...

    پاسخحذف
  2. آسمان آسمان است و بهانه بهانه
    من باشم و او و كس ديگري زياد توفيري نداره
    *
    دامن گشوده ام براي ستارگاني كه افتند
    آرام فرود مي آيند بر دامنم و من همچنان در پي ستاره ي ديگري دوان دوانم
    *
    ستاره ها گم نمي شوند ....
    پنهان مي شوند
    از چشمان من
    از چشمان تو
    از چشمان او
    باز هم بگرد شايد اينجا باشند
    زير دامن من

    پاسخحذف
  3. آری زیر دامان تو اند ...
    زیر دامان تو هستند این ستارگان ...

    از چشمم پنهانشان نکن ...
    می خواهمشان ...

    بدان این ستارگان را فقط با تو می خواهم ...

    پس آغوشت را باز کن ...
    باز کن تا بیایم ...


    آمدم ...

    کجایی ؟

    پاسخحذف
  4. آغوش گشودم براي ستارگان
    اما اين بار ستارگانت با باران باريدن سر گرفتند
    و چه زيبا رگبار مي باريد
    *
    كاش من براي او نمي سراييدم

    پاسخحذف
  5. این رگبار از برای چیست ...
    مگر آغوشت را نگشودی ...
    مگر منتظر ستارگان آسمان نیستی ...

    دیر فهمیدی ...
    ولی بالاخره فهمیدی این ستارگان از برای تو هستند ...

    پس امر کن تا باران نبارد ...
    اکنون خدای این دنیا تویی ...

    بخند .. با صدای بلند بخند ...

    اصلا با هم می خندیم ...

    پاسخحذف
  6. ستاره ها مي بارند پي در پي
    اما من ستاره ام را نمي يابم
    از ميان همه ي ستارگاني كه تو گويي از بهر من باريدن از سر مي گيرند تنها يكي از آن من است
    اما آن را نمي يابم
    *
    باران مي بارد
    شر شر
    و پر خروش
    حتي اگر باران هم بند آيد
    من تقاضاي رنگين كمان نخواهم كرد بي ستاره ام
    *
    من وفادارم بي او خشنودي رنگين كمان را نمي خواهم

    پاسخحذف
  7. چه رنگین کمانی ...

    این رنگین کمان مدتهاست سیاه و سفید است ...
    مدتهاست ابری برای رنگی شدن او نباریده ...

    ابرها به فکر ستارگانشان هستند که از آنها بالاترند و رنگین کمان خاکستری , به فکر تنها ابری که از او بالا تر است ....

    ای ابر از برای من ببار ...
    اگر نباریدی این را بدان ...

    رنگین کمان خاکستری هم وفادار است ...
    بی تو خشنودی نخواهد داشت ...
    هیچوقت ...
    هرگز ...

    پاسخحذف