من مست شراب عشقم
بیداری از این خوشخیالی
شراب میریزد در تاس دلم ساقی
بوییدن این می قبل نوشش
ساقی یک پیک دگر ریز
امشب بی صبح است , تا سحر باده مبنوشم زجام ساقی دلگیر و خسته !
*******
به هر سو بنگرم جز غم چهره
ساقی تو هم باده بنوش از دست مستت
88.8.5
ستاره ی کم نور
هوشیاری به من راه ندارد
بیداری از این خوشخیالی
در فکر و دلم جای ندارد
شراب میریزد در تاس دلم ساقی
گویی این هفت خط امشب پایان ندارد
بوییدن این می قبل نوشش
جز مستی این مست دگر راه ندارد
ساقی یک پیک دگر ریز
امشب این دل پرشدنی در کار ندارد
امشب بی صبح است , تا سحر باده مبنوشم زجام ساقی دلگیر و خسته !
*******
به هر سو بنگرم جز غم چهره
ساقی چیزی در این رخسار ندارد
ساقی تو هم باده بنوش از دست مستت
هرچند می دانم غمت پایان ندارد
88.8.5
ستاره ی کم نور