هنگامیکه از حلقه پرید اشک چشمم ...
هنگامیکه صدایم شعفش را بلعید ...
هنگامیکه گفت ... آنچه را که در راهش از عمر گذر کرده بودم ...
.
.
.
او گفت تکیه ای پیدا کرده ...
.
.
.
ایمان آوردم به خودم ، آنچه را بخواهم می توانم ، روزی گرمایی در گوشم این جمله را زمزمه کرده بود .
انگار قطراتم توانستند بشکافند کوه را ...
من ظرف پر آبم را خالی کردم و رفتم ...
اما دو ظرف سر پر میتوانند لبریز شوند از هم ...
خوشحالم که این بار بیرون می ایستم و فیلم خوشبختی را تماشا میکنم ...فیلمی از حقیقت ...
ستاره ی کم نور
88.09.27
هنگامیکه صدایم شعفش را بلعید ...
هنگامیکه گفت ... آنچه را که در راهش از عمر گذر کرده بودم ...
.
.
.
او گفت تکیه ای پیدا کرده ...
.
.
.
ایمان آوردم به خودم ، آنچه را بخواهم می توانم ، روزی گرمایی در گوشم این جمله را زمزمه کرده بود .
انگار قطراتم توانستند بشکافند کوه را ...
من ظرف پر آبم را خالی کردم و رفتم ...
اما دو ظرف سر پر میتوانند لبریز شوند از هم ...
خوشحالم که این بار بیرون می ایستم و فیلم خوشبختی را تماشا میکنم ...فیلمی از حقیقت ...
ستاره ی کم نور
88.09.27
خوشبختی و حقیقت و فیلم ...
پاسخحذفکسی هست که با تمام وجود بگوید: "من خوشبخت هستم"
من که نمیتونم بگم ، من توقع زیادی از این دنیا ندارم ولی هیچ وقت احساس خوشبختی نکردم.
حقیقت ! ما انسان ها توانای شنیدن حقیقت رو نداریم ، هر کسی ، در هر شرایطی و هر جایگاهی فرقی نمیکند.
یکی از بزرگترین لذت های بنده حقیر فیلم دیدن است البته نوع فیلم بسیار مهم است.
جمله سازی میکنیم !
میبینم که هر روز UP میکنی ، کارت درسته عزیز
حرفام بی ربط بود که ستاره به کم نوریش میبخشه
ان شا الله ...
من نمی تونم بگم آدم خیلی خوشبختی هستم ولی باز خدا رو شکر می کنم که تا حدی به یه سری از خواسته هایی که توی زندگیم داشتم رسیدم!خواسته هایی که شاید از نظر بعضیا خیلی بزرگ نبودن ولی مهم اینه که از نظر خودم خیلی با ارزش بودن و از این بابت خدا رو شکر می کنم ولی بعضی وقتا نمی تونم یه سری حقایق رو بپذیرم!
پاسخحذفکیان جان خیلی قشنگ بود ، موفق باشی...
خوب به فیلم دقت کن...تو بازیگر نقش اول این فیلم هستی! بیشتر دقت کن جایزه را هم تو گرفتی. این بار زندگی بازی را به تو باخته، تو بازیگر نقش اول این فیلم هستی، تو جایزه را گرفته ای، به فیلمنامه دقت کن، خوشبختی را چگونه تعریف می کند...
پاسخحذفگريه هاي پر هق هقم امان از من بريد
پاسخحذفباران مي باريد از آسمان چشمانم
به دنبال تكيه گاهي بودم .....استوار .....
اما دريغا در اين روزگار همه ي تيكه گاهان جا خالي مي كنند و تنها مي ماني و تنـــــــــــها!!
*
ولي فراموش مكن ايمان بياور به خود ، به من ! كه تو مي تواني چون من به تو ايمان دارم